ولی یکی بیاد به من بگه یه پست تولدو چجوری شروع میکنن=^=
گاهی انقدر حرف برای زدن داریم که نمیدونیم چطور بگیمشون، از کجا شروع کنیم، بعدش چی بگیم و... اخرشم ترجیح میدیم چیزی نگیم تا طرف مقابل خودش بفهمه چه خبره بات! نات تودِی-^-
اگه تولدت با امتحانا یکی نیفتاده بود خیلی مفصل تر میشد با کلی برنامه و اینا.. ولی متاسفانه بیشترمون یه مشت دانش آموز بدبختیم و..اره نشد همه فانتزی های اسموک میتانهمو برای تولدت اجرا کنم(TT) ولی سوگند به شرافت اسموک میتانهام که سال بعد 19 دی ماهو جر میدم"^"🚬
تقریبا یه سال از وقتی اولین بار باهم حرف زدیم میگذره..یه سال خیلی زیاده ولی وقتی به عقب نگاه میکنم با خودم میگم واقعا فقط یه سال گذشته؟! خیلی بیشتر به نظر میاد... فکر میکنم توی این یه سال خیلی بزرگ شدیم..از هر لحاظ که نگاه کنی، حتی حرفایی که قبلا میزدیم نسبت به الانمون خیلی تبااااه بودن و بعد از اینم قراره اینا برامون تباه بشن ولی چیزی که میخوام بگم اینه که ما اینجاییم و با اینکه دوستی ما از همون اول از نوع "تا میتونی برین به طرف مقابل" بود (که در نوع خودش یکی از بهتریناستxD) بعد از یه سال بالا و پایین هنوز باهم دوستیم و این چیزیه که برای من خیلی ارزشمنده~
میخواستم اینجا یادی هم بکنم از تباهیت هامون که منصرف شدم چون پای ابروی خودمم درمیون بود"-"... ولی نمیتونم به بحث خیانت به یونگی اشاره نکنمXD و صبحایی که پستای "همه بیاین همههههه" رو به صفحه چت تبدیل میکردیم و زیرش چرت و پرت میگفتیم:")
و همینطور اون وقتی که اولین موج فیلترینگ فنسایت ها بعد از اومدن ما راه افتاده بود و نیت کردیم که اگه فیلتر نشدیم بریم در کوهستان های تبّت عبادت کنیم:>
و خیلی تباه بازیای دیگه که زبونم از بیانشون قاصره.......
یکمم پست تولدتو به جملات سس ماست دار آغشته کنم:>
زندگی هرروز سختی ها و خستگی های جدیدو به قبلیا اضافه میکنه و مردم میتونن هرجوری که میخوان تورو ببینن ولی هیچی این حقیقت که تو یه شتر پشمکی هستی رو عوض نمیکنه و همیشه میتونی با یه میدل فینگر پا به مشکلاتت خوشامد بگی'^'
هیچ وقت فراموش نکن کسی که میتونه با یه بخبخ گفتن، کائناتو پاره کنه از پس هرکاری برمیاد:") XD
و امیدوارم امروز حلوات به دستم برسه خوشحال باشی و نذاری چیزی حالتو خراب کنهD: