Lost Stars

JK

Made By Farhan 

 

 

 

And God, tell us the reason
خدا، بهمون دلیلشو بگو
youth is wasted on the young
چرا جوونی‌مون از دست رفت
It's hunting season
فصل شکاره
and the lambs are on the run
و بره ها در حال فرارن
Searching for meaning
دنبال معنا می‌گردن
But are we all lost stars
ولی ما همه ستاره های گمشده ای هستیم
?trying to light up the dark
که تلاش میکنن تاریکی هارو روشن کنن؟
Who are we?
ما کی هستیم؟
?Just a speck of dust within the galaxy
فقط یه ذره غبار درون کهکشان؟
Woe is me
من خیلی ناراحتم
If we're not careful turns into reality
اگه مواظب نباشیم تبدیل به واقعیت میشه
But don't you dare let our best memories bring you sorrow
ولی جرعت نکن بذاری بهترین خاطراتمون غمگینت کنن
Yesterday I saw a lion kiss a deer
دیروز یه شیر رو دیدم که یه گوزن رو می‌بوسید
Turn the page, maybe we'll find a brand new ending
صفحه رو ورق بزن، شاید یه پایان دیگه پیدا کنیم
Where we're dancing in our tears
جایی که توی اشک هامون می‌رقصیم

 

این درسته که هرچقدر دورتر بشیم، برگشتن سخت تر میشه. گاهی دلمون می‌خواد از همه فاصله بگیریم و یه مدت جواب هیچ کسو ندیم..یه حالت پرواز انسانی؛ و هرچقدر این فاصله گرفتن طولانی تر بشه، برگشتن و دراومدن از این حالت پرواز سخت تر میشه. سوالی که پیش میاد اینه که باید قید این تنهایی هارو زد؟ چون تا حدودی وجودشون ضروریه و از طرفی بلخره مجبوریم برگردیم به دنیای واقعی با آدماش.

 

می‌خوام یه چیزی بگم که نمی‌دونم بگم یا نه... ولی میگم"-" و کسی حق نداره بخنده"-"
نمی‌دونم با این تمایل شدید به فنسایت زدن مواجه شدید یا نه... ادم یهو هوس فنسایت میکنه و فکرش دیگه از سر ادم بیرون نمیره.
تو این موارد معمولا نگاه میکنیم ببینیم شرایطو داریم یا نه که طبیعتا من ندارم..کلا از هر لحاظ نگاه کنیم فاقد صلاحیتمxD
و خیلی قبل تر از اینم وسوسه شده بودم ولی دست به عمل نزده بودم، اما اون روز... خیلی جدی پاشدم رفتم یه وب زدم (نمیگم برای کی می‌خواستم بزنم.)
کامنت کوشا ساعی رو جواب دادم (اینم نمیگم"-" نشود فاش کسی آنچه میان من و اوستY^Y)
و می‌خواستم قالبشو سر و سامون بدم. همینجوری بین قالبا می‌گشتم که یه لحظه دست نگه داشتم که برم چندتا از موزیک ویدئو هاشو نگاه کنم ببینم چه وایبی بهش میاد. (بله درست حدس زدید قبلا ندیده بودم"-"... یعنی آهنگاشو گوش کرده بودم ولی ام وی ندیده بودم ازش) و...آره دیگه دیدم اصلا حوصلم نمیشه تا اخر هرکدومو ببینم چه برسه به اینکه بخوام دانلود، اپلود و پستشون کنم"-"
و اینگونه بود که اولین تلاشم برای فن‌سایت زدن خوشبختانه بی‌نتیجه موندD":


داشتم فکر میکردم من واقعا به یه قبیله سرخ پوستی نیاز دارم که توش زندگی کنم. اسمم هم میذاشتم روباه طلایی یا مثلا رودخانه درخشان...خیلی خوب میشد اگه یکم آزادی و شادی سرخ پوستی رو تجربه می‌کردم.

+روباه نقره ای هم قشنگه"^"

 

این حجم از بی‌محتوایی قبلا خیلی اذیتم می‌کرد ولی الان حتی بیشتر داره فرو میره توی منافذ پوستیم"-" جداً تنها کاری که می‌تونستم بکنم نوشتن بود که حالا تبدیل شده به درهم نویسی... خودم وقتی چیزایی که نوشتم می‌خونم، حس می‌کنم شبیه یه دریم کچر با گره های درهم پیچیده‌ست که کلی چیز سبک ازش آویزونه. از اون دریم کچرهایی که گره آخرشون همیشه یه ناهماهنگی بزرگه.

 

+ توی امتحانات باقی مونده‌تون موفق باشید~♡

++ کسی مایل به صحبت درباره بره های درحال فرار یا شیرهای درحال بوسیدن گوزن‌ها هست؟=)